از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را
آیا زمین که زیر پای تو می لرزد
تنهاتر از تو نیست؟
دختری دلش شکست
رفت و هر چه پنجره
رو به نور بود
بست
لحظه ای گذشت
ناگهان جرقه ای
کور سویی از امید
در دلش شکفت
براي دادن گل به ديگران
منتظر مراسم تدفين آنها نباشين
زندگي مثل يه جاده است
من و تو مسافراشيم
قدر لحظه ها رو بدونيم
ممكنه فردا نباشيم.
نيمكت با هم بودنمان تنهاست!
من دل نشستن ندارم
تو دليل نشستن باش
چترم را؛
کنار ایستگاهی در مه،
جا گذاشته ام
خیس و خسته آمده ام...
و حالا؛
شاعر که نه،
بارانم!
دلم که میگیرد، حجم دنیا کمتر و کمتر میشود؛
دلم که میگیرد، آفتاب مدام رو به زوال است؛
دلم که میگیرد، ابرها همه سیاه میشوند و بارانی؛
دلم که میگیرد، نسیم طوفانی میشود؛
اما همیشه دلم که میگیرد، خدا نزدیکترین است.
زمانی شعر میگفتم برای غربت باران!
ولی حالا خودم تنها ترم از باران!

گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 334
بازدید هفته : 367
بازدید ماه : 1647
بازدید کل : 100977
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1
Alternative content